سفارش تبلیغ
صبا ویژن

//هرچی تو بخوای//

صفحه خانگی پارسی یار درباره

وعده ی دیدار

وعده ی دیدار ما بود سر یک جاده ی چوبی

واسه رفتن و رسیدن به یه مقصد پر خوبی

مقصدی که هر نگاهش دوره از رنج و عذابه

دوره از راه جدایی دوره از هر اضطرابه

ما به مبدا نرسیده حرمت راه و شکستیم

توی یک چشم بهم گذاشتن کشتی راه و دستی دستی

راهی که برای موندن نمی شد فقط یه غربت

نمی شد راه بریدن نمی شد راه مصیبت

حالااون جاده ی چوبی واسمون یه یادگاره

یادگار تلخ گریه اس اشکایی که موندگاره

بعد بی وفایی تو رنگ سرخ جاده پژمرد

خشکید از نبودن تو تو شب یلدای غم مرد

توشبی که آسمونش فارغ از ستاره ها شد

یه قدم یه شاخه افسوس هدیه ی بهونه ها شد

زیر رعد و برق تقدیر زیر اشکای بهونه

نرسیدیم ما به مبدا نرسیدیم ما به خونه

خونه ای که آسمونش رنگ واژه ی وفا بود

نرسیدیم نرسیدیم نرسیدن راه ما بود